کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضریح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضریح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: ضرائح] zarih ۱. قبر؛ گور.۲. دور قبر.۳. صندوق چوبی یا فلزی مشبک که بر روی قبر میسازند.
-
واژههای همآوا
-
ذریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذریَّة، جمع: ذُرِّیّات و ذَراریّ] zorriy[y]e ۱. فرزند.۲. نسل.۳. فرزندان.
-
جستوجو در متن
-
ضرایح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ضرائح، جمعِ ضریح] [قدیمی] zarāyeh = ضریح
-
دخیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] daxil ۱. داخلشده.۲. بیگانهای که میان قومی داخل شود و به آنان انتساب پیدا کند.۳. کلمهای که از زبانی داخل زبان دیگر شود.۴. کسی که در کارهای شخص دیگر مداخله داشته باشد.۵. (ادبی) در قافیه، حرف متحرکی که میان الف تٲسیس و حرف روی باشد، مثل ...