کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹اشکردن، شکریدن، بشکریدن، شکاریدن› [قدیمی] šekardan ۱. جانوری را شکار کردن؛ شکار کردن: ◻︎ بفرمود تا پیش دریا برند / مگر مرغ و ماهی وُرا بشکرند (فردوسی: ۵/۳۴۴)، ◻︎.چو باز او شکرد، صید او چه کبک و چه گرگ / چو اسب او گذرد، راه او چه بحر و چ...
-
جستوجو در متن
-
اشکردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] 'eškardan = شکردن
-
شکریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] šekaridan = شکردن
-
شکر
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ شکردن) šekar ۱. = شکردن۲. شکرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دشمنشکر.