(مصدر متعدی) ‹اشکردن، شکریدن، بشکریدن، شکاریدن› [قدیمی] ۱. جانوری را شکار کردن؛ شکار کردن: ◻︎ بفرمود تا پیش دریا برند / مگر مرغ و ماهی وُرا بشکرند (فردوسی: ۵/۳۴۴)، ◻︎.چو باز او شکرد، صید او چه کبک و چه گرگ / چو اسب او گذرد، راه او چه بحر و چه بر (انوری: ۲۱۰).
۲. [مجاز] مغلوب ساختن و درهم شکستن و خرد کردن دشمن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.