کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: سَیّد، جمع: سادَة و اسیاد و سیائد] se(a)yyed ۱. عنوان هریک از اولاد حضرت رسول، از نسل امیرالمؤمنین علی و فاطمۀ زهرا: ◻︎ به نسبت از تو پیامبر بنازد ای سید / که از بقای نسب ذات توست حاصل او (خاقانی: ۹۱۷).۲. [قدیمی] مهتر؛ سرور؛ بزرگ؛ آ...
-
واژههای همآوا
-
صید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صَید] seyd ۱. شکار کردن.۲. (اسم) = شکار〈 صید حرم: [قدیمی] جانوری که در سرزمین حرم (حوالی کعبه) باشد و کشتن و شکار کردن آن حرام است: ◻︎ دگر به صید حرم تیغ برمکش زنهار / وزآنچه با دل ما کردهای پشیمان باش (حافظ: ۵۵۲).〈 صید ش...
-
جستوجو در متن
-
مسود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mosavvad سَرور؛ آقا؛ سید.
-
سیده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: سَیّدَة، مؤنثِ سَیّد] se(a)yyede ۱. = سید۲. [قدیمی] بانو؛ خانم.
-
طباطبایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به طباطبا، لقب اسمعیلبن ابراهیم، از اولاد امامحسن، اسم) [عربی. فارسی] tabātabāy(')i ویژگی کسی که هم از جانب پدر و هم از جانب مادر سید باشد.
-
علوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به علی) [عربی: علویّ، جمع عَلَویّون] 'alavi ۱. از نسل یا اولاد علیبن ابیطالب؛ سیّد.۲. شیعه.
-
قریع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] qari' ۱. سید؛ مهتر.۲. پهلوان.۳. حریف؛ همنبرد.
-
فاطمی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به فاطمَة، دختر پیامبر اسلام) [عربی: فاطمّی] fātemi ۱. سید؛ علوی.۲. پیرو فرقۀ اسماعیلیه.۳. هریک از خلفای فاطمی مصر.
-
موسوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به موسی، پیامبر بنیاسرائیل) [عربی: موسویّ] musavi ۱. مربوط به موسی (پیامبر): ( بازم نفس فرو رود از هول اهل فضل / با کفّ موسوی چه زند سِحر سامری؟ (سعدی: ۶۷۹).۲. موبوط به موسیبن جعفر، امام هفتم شیعیان: سید موسوی.
-
عامی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عامَّة) [عربی: عامّیّ] 'ām[m]i ۱. جاهل؛ نادان؛ بیسواد: ◻︎ بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط / ز بسکه عارف و عامی به رقص برجستند (سعدی: ۴۱۹).۲. (اسم، صفت نسبی) [مقابلِ علوی] [قدیمی] غیر سیّد.
-
یاسین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یس] yāsin سیوششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸۳ آیه؛ یس؛ حبیب نجّار؛ قلب قرآن؛ ریحانةالقرآن؛ دافعة. Δ گفتهاند که «یا» حرف ندا و «سین» مختصر کلمۀ سید و خطاب به حضرت رسول است. بعضی نیز گفتهاند که تصغیر انسان و به معنی «یا انسان»...