کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زور دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیل زور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pilzur قوی و نیرومند مانند پیل؛ پرزور: ◻︎ اگر پیلزوری وگر شیرچنگ / به نزدیک من صلح بهتر که جنگ (سعدی۱: ۷۳).
-
جستوجو در متن
-
زورآزمایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zur[']āz[e]māy(')i ۱. سنجیدن یا نشان دادن زور و قوۀ خود.۲. آزمودن زور و قوۀ یکدیگر با کشتی گرفتن و دستوپنجه نرم کردن.
-
چپاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹چپانیدن› čepāndan ۱. آگنده کردن؛ پر کردن.۲. چیزی را با زور و فشار میان چیز دیگر جا دادن؛ تپاندن؛ تپانیدن.
-
یال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) yāl ۱. (زیستشناسی) موهای گردن اسب و شیر.۲. [قدیمی] هیکل؛ اندام.۳. (زیستشناسی) [قدیمی] گردن〈 یالوکوپال: [مجاز] هیکل و اندام قوی؛ برز و بالا.〈 یالوکوپال برکشیدن: [قدیمی، مجاز] نشان دادن زور بازو؛ قدرتنمایی کردن: ◻︎ عجب یالوکوپال ب...
-
ریختن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: rextan] rixtan ۱. جریان یافتن مایعی معمولاً از یک مکان بلند یا از یک محفظه به جایی پایینتر.۲. (مصدر متعدی) جاری کردن مایع یا هرچیز سیال.۳. جدا شدن چیزی از چیز دیگر: موهایش ریخت.۴. (مصدر متعدی) قرار دادن مایع یا هر چیز سیال درون ظ...
-
کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: kašītan] ke(a)šidan ۱. حمل کردن.۲. چیزی یا کسی را با فشار و زور به طرفی بردن: ◻︎ طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف / گر بکشم زهی طرب ور بکُشد زهی شرف (حافظ: ۵۹۶).۳. خارج کردن غذا از دیگ یا دیس و گذاشتن آن در بشقاب: برایم زرشک پلو...