کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دروغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دروغی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به دروغ) doruqi ۱. ساختگی؛ نادرست.۲. (قید) بهدروغ.
-
جستوجو در متن
-
تباکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tabāki گریۀ دروغی کردن؛ خود را به گریه زدن.
-
مزور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mozavvar ۱. ساختگی؛ دروغی.۲. (اسم) غذای مخصوص بیمار؛ مزوّره.
-
پهلوان پنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مجاز] pahle(a)vānpambe کسی که اندام درشت، شانههای پهن، و بازوان ستبر دارد اما ترسو و کمزور است و بهدروغ ادعای دلیری و پهلوانی میکند؛ پهلوان دروغی.
-
دروغ زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [پهلوی: drozan] [قدیمی] doruqzan ۱. کسی که دروغ میگوید؛ دروغگو.۲. آنکه دروغی را به کس دیگر ببندد و به او نسبت دروغگویی بدهد.
-
صحنه سازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sahnesāzi ۱. (سینما، تئاتر) شغل و عمل صحنهساز.۲. [مجاز] ایجاد وضع و حالتی دروغی و ساختگی برای جلب توجه دیگران.
-
جنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) jang ۱. زدوخورد و کشتار میان چند تن یا میان سپاهیان دو کشور؛ نبرد؛ پیکار؛ رزم؛ کارزار؛ آورد.۲. [مجاز] کشمکش میان رقیبان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود.۳. (بن مضارعِ جنگیدن) =جنگیدن〈 جنگ چته: جنگ پارتیزانی.〈 جنگ زرگری: [...