کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درنگ ساختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی درنگ
فرهنگ فارسی عمید
(قید) biderang بدون تٲخیر و تٲمل؛ بیدیرکرد؛ فوراً.
-
جستوجو در متن
-
تعلل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'allol ۱. علت تراشیدن؛ بهانه آوردن.۲. [مجاز] درنگ کردن.۳. خود را به چیزی سرگرم ساختن.
-
پابه پا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) pābepā ۱. قدمبهقدم.۲. [مجاز] برابر.۳. [مجاز] همراه.〈 پابهپا بردن: (مصدر متعدی) دست کسی را گرفتن و او را با خود راه بردن.〈 پابهپا کردن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. اینپا و آنپا کردن.۲. [مجاز] مسامحه کردن.۳. [مجاز] مردد بودن؛ درنگ کرد...