(قید) ۱. قدمبهقدم.
۲. [مجاز] برابر.
۳. [مجاز] همراه.
〈 پابهپا بردن: (مصدر متعدی) دست کسی را گرفتن و او را با خود راه بردن.
〈 پابهپا کردن: (مصدر لازم) [عامیانه]
۱. اینپا و آنپا کردن.
۲. [مجاز] مسامحه کردن.
۳. [مجاز] مردد بودن؛ درنگ کردن در کاری یا رفتن به طرفی.
۴. (مصدر متعدی) (حسابداری) قرض و طلب خود را با دیگری برابر ساختن و طلب او را بابت طلب خود قبول کردن؛ تهاتر.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.