کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمیر گوشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جوش پره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جوشبره، جوشانبره› [قدیمی] jušpare نوعی آش که خمیر آرد گندم را به تکههای کوچک سهگوش میبریدند و لای آنها گوشت و لپۀ نخود میگذاشتند و میپختند.
-
سنبوسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sambuse ۱. نوعی خوراک یا آش که خمیر آرد گندم را نازک و سه گوشه میبرند و در آن گوشت و پورۀ سیبزمینی میپیچند و طبخ میکنند.۲. [قدیمی] لچک زنانه.۳. [قدیمی] هرچیز سهگوشه؛ مثلثشکل.
-
رولت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: roulette] rolet ۱.نوعی شیرینی لولهشدۀ خامهای.۲. نوعی خوراک که گوشت، سبزی، یا پنیر را روی تکۀ خمیر پهن شدهای قرار داده و آن را پس از لوله کردن سرخ میکنند.۳. وسیلهای به شکل چرخ کوچک دندانهدار که برای انتقال طرح از الگو به الگویی د...
-
آش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āš ۱. غذای آبکی که به اقسام مختلف با برنج و روغن و سبزی یا آرد و حبوبات و گاه با گوشت طبخ میکنند. هرگاه چیزی، از قبیل آلو، انار، کدو، کشک، ماست، و ماش، اضافه در آن بریزند، به نام آن خوانده میشود: آش آلو، آش انار، آش کدو، آش کشک، آش ماست،...