(اسم) ۱. غذای آبکی که به اقسام مختلف با برنج و روغن و سبزی یا آرد و حبوبات و گاه با گوشت طبخ میکنند. هرگاه چیزی، از قبیل آلو، انار، کدو، کشک، ماست، و ماش، اضافه در آن بریزند، به نام آن خوانده میشود: آش آلو، آش انار، آش کدو، آش کشک، آش ماست، آش ماش.
۲. مایعی که برای دباغی کردن پوست حیوانات به کار ببرند؛ آهار.
〈 آش ابودردا: آشی که با خمیر آرد گندم به نیت شفای بیمار میپزند و به مستحقان میدهند.
〈 آش پشتپا: [مجاز] آش رشته که در روز سوم یا پنجم یا هفتم حرکت مسافر به نیت صحت و سلامت و شگون سفر او میپزند.
〈 آش دادن: (مصدر متعدی) دباغت کردن پوست حیوانات و عملآوردن آنها.
〈 آش رشته: آشی که با رشتههای خمیر آرد گندم و حبوبات و سبزی میپزند میکنند و اغلب کشک هم به آن میزنند.
〈 آش شلهقلمکار: آشی که با حبوبات و گوشت لهکرده درست میکنند و بیشتر در ایام محرم و صفر نذری میدهند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.