کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خر کریم نعل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرخاش خر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] parxāšxar خریدار جنگ؛ جنگاور؛ جنگجو؛ دلیر؛ پرخاشجو: ◻︎ برآمد چکاچاک زخم تبر / خروش سواران پرخاشخر (فردوسی: ۵/۱۸۱).
-
جستوجو در متن
-
حشر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hašr ۱. گرد کردن مردم.۲. برانگیختن.۳. (اسم) پنجاهونهمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۲۴ آیه؛ بنینضیر.
-
نعل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: نِعال] na'l ۱. قطعه آهنی که به پاشنۀ کفش یا به سم ستور میزنند.۲. [قدیمی] کفش؛ پاافزار.〈 نعل در آتش نهادن:۱. انداختن نعل اسب در آتش؛ عملی که غرائمخوانان و افسونگران انجام میدادند و برای حاضر ساختن کسی که در سفر بود نام ا...
-
مجادله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مجادَلَة] mojādele ۱. نزاع و خصومت کردن؛ با هم جدال کردن.۲. ستیزه؛ دشمنی.۳. (اسم) سورۀ پنجاهوهشتم قرآن کریم دارای بیستودو آیه.
-
تحریم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahrim ۱. حرام کردن؛ حرام گردانیدن چیزی یا کاری؛ منع کردن.۲. (اسم) شصتوششمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۲ آیه؛ متحّرم؛ لمتحرم.
-
عبس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'abas ۱. هشتادمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۲ آیه؛ اعمی.۲. [قدیمی] اخم کردن؛ رو ترش کردن؛ ترشرویی.
-
توفیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹نوفیدن› [قدیمی] tufidan ۱. غریدن؛ دادوفریاد کردن.۲. جنبیدن: ◻︎ ز آواز گردان بتوفید کوه / زمین شد ز نعل ستوران ستوه (فردوسی: ۱/۸۱ حاشیه).
-
اسرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اسراء] 'esrā ۱. هفدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۱ آیه؛ بنیاسرائیل؛ سبحان.۲. [قدیمی] سیر دادن در شب؛ در شب راه رفتن؛ در شب سیر کردن.
-
تکاثر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] takāsor ۱. افزون شدن؛ فراوان شدن.۲. [قدیمی] بر بسیاری مالوثروت به یکدیگر فخر کردن و بالیدن.۳. (اسم) صدودومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه.
-
نصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nasr ۱. یاری کردن.۲. یاری.۳. (صفت) یاریکننده.۴. (اسم) صدودهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳ آیه؛ إذا جاء؛ تودیع.
-
قیامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قیامة] qiyāmat ۱. برانگیخته شدن پس از مرگ.۲. (اسم) [مجاز] رستاخیز.۳. (اسم) هفتادوپنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۰ آیه؛ لااقسم.۴. (صفت) [عامیانه، مجاز] شلوغ.〈 قیامت کردن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] شور و غوغا کردن؛ هنگامه ...
-
لبیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لبیشه، لواشه، لویش، لویشه، لباچه، لباشه، لباش› [قدیمی] labiš تکۀ ریسمانی که بر سر چوب بسته شده و هنگام نعل کردن اسب لب او را در حلقۀ ریسمان میگذارند و میپیچند تا آرام بایستد: ◻︎ تو نبینی که اسب توسن را / به گه نعل برنهند لبیش (عنصری: ۳۳۷).
-
شرح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: شُرُوح] šarh ۱. گشودن؛ وسعت دادن؛ فراخ کردن چیزی.۲. آشکار نمودن و بیان کردن مسٲله یا امر غامض؛ توضیح و تفسیر مسٲله یا کلامی تا دیگری آن را بفهمد.۳. (اسم) نوشتهای که در توضیح کتاب، شعر، یا نوشتۀ دیگر نوشته شود.۴. (اسم) نودوچه...
-
اخلاص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'exlās ۱. خلوص نیت؛ پاک بودن؛ بیآلایشی.۲. عبادت خداوند با خلوص نیت.۳. (تصوف) توجه کامل سالک به خداوند.۴. (اسم) صدودوازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای چهار آیه؛ توحید.۵. (اسم مصدر) [قدیمی] رها کردن؛ نجات دادن.