کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجت گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حجت الاسلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حجَّةالاسلام] hojjatol'eslām ۱. دلیل و راهنما و پیشوای مسلمانان.۲. لقب یا عنوانی برای روحانیون.
-
حجت الحق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حجَّةالحقّ] [قدیمی] hojjatolhaq[q] لقبی برای علمای بزرگ؛ کسی که در زمرۀ حکمای وقت محسوب شود.
-
جستوجو در متن
-
گواه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: gukās] ‹گوا› go(a)vāh ۱. آگاه.۲. شاهد.〈 گواه آوردن: (مصدر متعدی)۱. شاهد آوردن.۲. دلیل و حجت آوردن.〈 گواه خواستن: (مصدر متعدی) شاهد خواستن.〈 گواه داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی]۱. شاهد داشتن.۲. دلیل و مدرک داشتن.〈 گوا...