کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جیوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جیوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ژیوه› (شیمی) jive عنصری نقرهایرنگ که در حرارت متعارفی مایع میشود و در ۴۰ درجه زیر صفر منجمد میگردد. در ساختن بارومتر و برای جیوه دادن آیینه بهکار میرود. از مادۀ معدنی سرخرنگی به نام شنجرف بهدست میآید. هرگاه شنجرف را حرارت بدهند جیوه ب...
-
جستوجو در متن
-
زیبق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زِئبق و زَیبق، معرب، مٲخوذ از فارسی: جیوه] (شیمی) [قدیمی] zeybaq = جیوه
-
ژیوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) [قدیمی] žive = جیوه
-
داراشکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dār[']eškane مادهای سمی که از ترکیب کلر و جیوه یا ترکیب جیوه و سمالفار به دست میآید.
-
سیماب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (شیمی) [قدیمی] simāb = جیوه〈 سیماب آتشین: [قدیمی، مجاز] خورشید.
-
کلمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: calomel] ‹کالومل› (پزشکی) kalomel مادهای سفید و متبلور که از ترکیب جیوه و کلر به دست میآید و در طب به عنوان مسهل، ضد ورم، و داروی دفع کرم روده به کار میرود؛ کلرور مرکورو؛ کلرور جیوه.
-
آبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ābak ۱. آب اندک.۲. [قدیمی] در کیمیاگری، جیوه یا سیماب.
-
مرکورکروم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mercurchrome] (پزشکی) [منسوخ] merko(u)rkorom دارویی ضدعفونیکننده و از ترکیبات جیوه که محلول آن را روی زخمها میمالند؛ دواگلی.
-
بارومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: baromètre] (فیزیک) bārometr وسیلهای برای اندازهگیری فشار هوا شامل لولهای شیشهای که در تشتک کوچکی حاوی جیوه قرار داده میشود.
-
سوبلمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sublimé] ‹سوبلیمه› (شیمی) sublame ترکیب کلر و جیوۀ دوظرفیتی که سفیدرنگ، بیبو و بسیار سمّی است و برای ضدعفونی کردن زخمها، از بین بردن قارچها و حشرهها و نیز در صنعت چاپ بر روی پارچه کاربرد دارد.
-
شنگرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شنجرف، شنجر، سنجرف، زنجرف› šangarf ۱. (زمینشناسی) یکی از انواع سنگهای معدن جیوه که در معادن بهصورت توده یا رشته و رگه پیدا میشود، غبارش سرخ یا قهوهایرنگ است و در نقاشی به کار میرود؛ سولفور جیوه؛ اکسید سرخ سرب.۲. (زیستشناسی) کرمی باریک ...
-
اکسید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: oxyde] (شیمی) 'oksid ترکیب اکسیژن با فلزها، غیر فلزها یا بنیانهای آلی. Δ اکسیدهای فلزی در طبیعت فراوان هستند و بیشتر مواد معدنی فلزات را تشکیل میدهند و مهمترین آنها اکسید آهن، اکسید مس، و اکسید آلومینیوم است.〈 اکسید...
-
اکسیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] 'eksir ۱. کیمیا؛ جوهری که تصور میشد میتواند ماهیت جسمی را تغییر دهد، مثلاً جیوه را نقره و مس را طلا کند.۲. [مجاز] معجون هرچیز بسیار مفید و کمیاب.۳. (تصوف) [مجاز] نظر مربی و مرشد کامل که ماهیت شخص را تغییر دهد.۴. (ت...
-
آیینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āyēnak] ‹آینه› 'āy(')ine ۱. (فیزیک) قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس میکند و انسان چهرۀ خود را در آن میبیند. به اندازهها و شکلهای مختلف ساخته میشود.۲. [عامیانه، مجاز] هرچیز روشن و پاک.〈 آیین...