کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
توه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] tavah = تباه
-
توه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tuh تا؛ تاه؛ لا؛ پرده.〈 توهبرتوه: (قید، صفت) [قدیمی] لابهلا؛ لابرلا؛ تابرتا؛ توبهتو؛ پردهدرپرده.
-
واژههای همآوا
-
توت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آرامی] ‹تود› (زیستشناسی) tut ۱. میوهای ریز، آبدار، و شیرین، دارای مواد ازته و مواد چرب و ویتامینهای B و C. ملین و پیشابآور است. تازه و خشککردۀ آن خورده میشود. خوردن آن برای مبتلایان به مرض قند ضرر ندارد. شیرۀ آن را هم میگیرند و شیرۀ توت...