کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تم تم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
تمتم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tomtom منگولهای که از موهای دم غژغاو درست میکردند و سپاهیان آن را از نیزه و علم میآویختند یا بر گردن اسب میبستند؛ پرچم.
-
تمتم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] tomtom = سماق
-
جستوجو در متن
-
مایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) māye ۱. موجب؛ دلیل؛ باعث: ◻︎ ای مایهٴ درمان نفسی ننشینی / تا صورت حال دردمندان بینی (سعدی۲: ۷۳۴).۲. اصل؛ بنیاد؛ پایه.۳. [مجاز] مجموعۀ معلومات و دانش کسی.۴. [مجاز] قدرت؛ توانایی: ◻︎ چو مایه ندارم ثنای ورا / ستایش کنم خاک پای ورا (فردوسی۲: ۱۲۸۵)....