کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تغذیه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خانه داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) xānedāri فن یا هنر اداره کردن خانه، شامل آشپزی، خیاطی، بهداشت، تغذیه، تربیت اطفال، اقتصاد، صنایع دستی، اخلاق، مقررات خانوادگی، و مانند آن؛ تدبیر منزل.
-
پینه دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pineduz ۱. کسی که پیشهاش پینه کردن کفشهای پاره و کهنه است؛ پارهدوز؛ لاخهدوز: ◻︎ گر به غریبی رود از شهر خویش / سختی و محنت نبرد پینهدوز (سعدی: ۱۲۱).۲. (اسم) (زیستشناسی) حشرۀ کوچک سرخرنگ با چهار بال که دو بال ضخیم آن بر روی دو ب...
-
روغن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: rōvn, rōyn] ro[w]qan ۱. مادهای چرب و غیرمحلول در آب که انواع مختلف گیاهی، حیوانی، و صنعتی دارد.۲. [قدیمی] مادهای که از پیه به دست میآوردند و برای مشتعل کردن چراغ به کار میبردند؛ روغن چراغ.〈 روغن حیوانی: روغنی که از کره، دنبه، و...