(اسم، صفت فاعلی) ۱. کسی که پیشهاش پینه کردن کفشهای پاره و کهنه است؛ پارهدوز؛ لاخهدوز: ◻︎ گر به غریبی رود از شهر خویش / سختی و محنت نبرد پینهدوز (سعدی: ۱۲۱).
۲. (اسم) (زیستشناسی) حشرۀ کوچک سرخرنگ با چهار بال که دو بال ضخیم آن بر روی دو بال نازک قرار دارد و از شتههای درختان تغذیه میکند؛ کفشدوز.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.