کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ترش و شیرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ترش با
فرهنگ فارسی عمید
، قدیمی: torošbā (اسم) [قدیمی] toršbā نوعی آش که از سرکه یا ترشی دیگر تهیه میشود؛ آش ترش.
-
جستوجو در متن
-
لیمو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از سنسکریت] (زیستشناسی) limu میوهای از جنس مرکبات که دو نوع ترش و شیرین دارد.
-
غوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) qure ۱. (زیستشناسی) دانههای ترش و نارس انگور که هنوز نرسیده و شیرین نشده باشد.۲. [قدیمی، مجاز] فرد جوان و بیتجربه.〈 غوره نشده مویز شدن: [مجاز] بدون تجربه و آگاهی لازم خواستار مقام بالا یا چیزی باارزش بودن.
-
انار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نار› (زیستشناسی) 'anār ۱. میوهای خوراکی با پوستی سفید یا سرخ، دانههای قرمز یا سفید آبدار، با مزۀ ترش یا شیرین که از آب آن رب تهیه میشود و در پختن برخی خوراکها کاربرد دارد.۲. درخت این میوه با برگهای ریز و سرخرنگ و ساقۀ خاردار.
-
جوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) juš ۱. (پزشکی) ضایعۀ پوستی به شکل دانههای ریز که از التهاب غدههای چربی پوست ناشی میشود.۲. (اسم مصدر) بههمبرآمدگی؛ اتصال؛ پیوند.۳. (صفت) در حال جوشیدن: آب جوش.۴. (اسم مصدر) [مجاز] هیجان؛ گرمی؛ جوشش.۵. (بن مضارعِ جوشیدن) = جوشیدن۶. جوشنده (د...