کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تانک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tank] tānk ۱. (نظامی) اتومبیل زرهپوش که دارای توپ و مسلسل است و بهواسطۀ چرخهای مخصوصی که دارد در زمینهای ناهموار نیز میتواند حرکت کند.۲. [عامیانه] = تانکر
-
جستوجو در متن
-
بازوکا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bazooka] (نظامی) bāzukā نوعی سلاح موشکانداز ضد تانک، دارای لولۀ دراز و قابل حمل بر روی شانه.
-
اسرائیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اسرائیل، کشوری در غرب آسیا) [مٲخوذ از عبری. فارسی] 'esrā'ili ۱. مربوط به اسرائیل: شهرکهای اسرائیلی.۲. از مردم اسرائیل: پزشک اسرائیلی.۳. تهیهشده در اسرائیل: تانکهای اسرائیلی.
-
ارابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'arrābe وسیلۀ نقلیۀ چرخدار که بیشتر برای حملونقل بار به کار میرود؛ گردونه؛ گاری.〈 ارابهٴ جنگی: [قدیمی] گردونه یا وسیلهای که در جنگ به کار میرود، مانند تانک، زرهپوش.
-
پریسکوپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: périscope] (فیزیک) periskop دستگاهی برای دیدن اشیا و مناظری که در خط دید مشخص قرار ندارند، شامل تعدادی آیینه، عدسی، و منشور که با ترتیب ویژهای در درون یک لوله قرار گرفتهاند و بیشتر در زیردریاییها و تانکها کاربرد دارد.
-
جنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) jang ۱. زدوخورد و کشتار میان چند تن یا میان سپاهیان دو کشور؛ نبرد؛ پیکار؛ رزم؛ کارزار؛ آورد.۲. [مجاز] کشمکش میان رقیبان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود.۳. (بن مضارعِ جنگیدن) =جنگیدن〈 جنگ چته: جنگ پارتیزانی.〈 جنگ زرگری: [...