کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انعقاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انعقاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'en'eqād ۱. بسته شدن.۲. بسته شدن و غلیظ شدن مایع.۳. بسته شدن پیمان.۴. برپایی جلسه، مجلس، و امثال آنها.
-
جستوجو در متن
-
فیبرینوژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: fibrinogène] (زیستشناسی) fibrinožen پروتئین محلول خون که فیبرین از آن حاصل میشود و عامل انعقاد خون است.
-
پلاکت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: plaquette] (زیستشناسی) pelāket سلولهای قرصی شکل خون که در مغز استخوان ساخته میشوند و مادهای به نام ترومبوکیناز ترشح میکنند که در انعقاد خون مؤثر است.
-
ویتامین کا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: vitamine K] (زیستشناسی) vitāminkā ویتامین موجود در جگر، گوجهفرنگی، هویج، کلم، و زردۀ تخممرغ که به انعقاد خون کمک میکند.
-
پکتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pectine] pektin مادهای لعابی که در میوههای رسیده بهخصوص در پوست سیب، نارنج، و ازگیل وجود دارد و باعث تقویت جهاز هاضمه، روانی مزاج و افزایش قابلیت انعقاد خون میشود.
-
صاحب قران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] sāhebqe(a)rān ۱. کسی که در وقت انعقاد نطفه یا هنگام تولد او در بعضی سیارات سعد، مانند زحل و مشتری، قران صورت گرفته باشد: ◻︎ تا بگردوندر کواکب را قران باشد همی / او بُوَد در دینودنیا بیقرین صاحبقران (امیرمعزی: ۵۰۲).۲. [قدیمی، مج...