کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اشتها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اشتها
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اشتهاء] 'eštehā ۱. میل به غذا داشتن؛ آرزوی طعام.۲. [قدیمی] خواستن چیزی؛ آرزو داشتن؛ آرزوی چیزی کردن.
-
جستوجو در متن
-
لمباندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹لنباندن› [عامیانه] lombāndan غذایی را با حرص و اشتها و بهمقدار زیاد خوردن.
-
مشتهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moštahi آنکه چیزی را میخواهد و آن را آرزو میکند؛ بااشتها؛ اشتهادار؛ دارای میلوشهوت.
-
آرزو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ārzōk] 'ārezu ۱. امید.۲. چشمداشت. ۳ آرمان.۴. خواهش؛ درخواست.۵. کام.۶. هوس؛ اشتها.۷. تمایل.
-
میل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مَیل، جمعِ امیال] meyl ۱. خواست؛ تمایل؛ رغبت.۲. اشتها.۳. [قدیمی] محبت.۴. [قدیمی] خمیدن؛ برگردیدن؛ یکسو شدن.۵. [قدیمی] انحراف.
-
تانبول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] ‹تنبول، تملول، تامول› (زیستشناسی) tāmbul درختچهای شبیه تاک، با برگهای پهن، سبز، و معطر. برگهای آن را میجوند، محرک اشتها است و در هند، مالزی، و هندوچین میروید.
-
افسردگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'afsordegi ۱. دلتنگی.۲. پژمردگی.۳. (روانشناسی) نوعی بیماری روانی که باعث اختلال در اوضاع اجتماعی و فردی شخص میشود و از نشانههای آن اضطراب، کاهش اشتها، بیخوابی و غیره است.
-
کنگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kangar گیاهی با برگهای بریده و خاردار و ساقههای سفید کوتاه و ستبر که در پختن بعضی خوراکها به کار میرود.〈 کنگر فرنگی: (زیستشناسی) گیاهی با بوتۀ کوتاه، برگهای سفید خاردار، ساقه و برگهای تلخ، و گلها و شکوفههای خوراکی که ...
-
فلفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فُلفُل و فِلفِل، معرب، مٲخوذ از سنسکریت] ‹پلپل› (زیستشناسی) felfel میوهای مخروطیشکل، سبز یا قرمزرنگ، با طعمی تند که بهصورت تازه، خشک، یا گَرد مصرف میشود؛ فلفل سبز.〈 فلفل دلمهای: (زیستشناسی) نوعی فلفل نسبتاً بزرگ و به رنگ قرم...