(اسم) [عربی: فُلفُل و فِلفِل، معرب، مٲخوذ از سنسکریت] ‹پلپل› (زیستشناسی) میوهای مخروطیشکل، سبز یا قرمزرنگ، با طعمی تند که بهصورت تازه، خشک، یا گَرد مصرف میشود؛ فلفل سبز.
〈 فلفل دلمهای: (زیستشناسی) نوعی فلفل نسبتاً بزرگ و به رنگ قرمز، سبز، و گاه زرد که برای تهیۀ دلمه استفاده میشود.
〈 فلفل سبز: (زیستشناسی) = فلفل
〈 فلفل سفید: (زیستشناسی) دانههای درشت و رسیدۀ فلفل که آن را در آب خیس میکنند تا قشر خارجی آن جدا شود.
〈 فلفل سیاه: (زیستشناسی) میوۀ خشکشدۀ دانهای ریز و سیاهرنگ که ساییدۀ آن بهعنوان ادویه مصرف میشود.
〈 فلفل فرنگی: (زیستشناسی) = 〈 فلفل قرمز
〈 فلفل قرمز: (زیستشناسی)
۱. گیاهی یکساله با برگهای بیضیشکل، ساقههای کوتاه و نازک، و گلهای سفید.
۲. میوۀ مخروطیشکل و قرمزرنگ این گیاه، دارای ویتامینهای C و B۱ و B۲ بوده و محرک اشتها و تسکیندهندۀ بواسیر است و ساییدۀ آن بهصورت ادویه مصرف میشود؛ فلفلفرنگی.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.