کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'arz زمین.〈 ارض اقدس: [قدیمی، مجاز] شهر مشهد. Δ به مناسبت وجود آرامگاه علیبن موسیالرضا.〈 ارض موعود: [مجاز] سرزمین کنعان؛ فلسطین. Δ به مناسبت اینکه حضرت موسی به بنیاسرائیل وعدۀ بازگشت به آنجا را داده بود.
-
واژههای همآوا
-
ارز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: arž] ‹ارج› 'arz ۱. (اقتصاد) سند بانکی که ارزش آن به پول خارجی معیّن شده باشد.۲. (اقتصاد) پول خارجی که در داخل مملکت خریدوفروش شود.۳. (بن مضارعِ ارزیدن) = ارزیدن۴. [قدیمی] قدر و قیمت: ◻︎ بسنده کند زاین جهان مرز خویش / بداند همه مایه...
-
ارز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'arz نوعی صنوبر.
-
ارز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ارزّ] (زیستشناسی) [قدیمی] 'a(o)roz = برنج۱: ◻︎ روی هم آگندهاند آن نازها / چون ارز در دکهٴ رزازها (ایرجمیرزا: ۱۳۵).
-
عرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'arz ۱. بیان مطلبی با احترام و ادب.۲. نشان دادن؛ آشکار کردن.۳. (اسم) [مقابلِ طول] پهنا.۴. [مجاز] مدت؛ فاصله: در عرض یک ساعت تمام کارها را انجام داد.۵. سان دیدن از سپاهیان و تجهیزات آنها.۶. اداره و گرداندن امور سپاهیان.۷. (اسم) ...
-
عرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اعراض] 'araz ۱. متاع؛ کالا.۲. بیماری و ناخوشی.۳. آنچه برای شخص پیش بیاید.۴. چیزی که دوام و بقا نداشته باشد.۵. [مقابلِ جوهر] (فلسفه) آنچه قائم به غیر باشد.
-
عرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'erz ۱. نفس؛ ذات.۲. جسد.۳. ناموس و آبروی شخص.۴. حسبونسب که انسان به آن فخر میکند.
-
عرض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'orz ۱. روی کوه؛ گردنۀ کوه.۲. میان دریا.۳. جانب؛ ناحیه؛ کرانه.
-
جستوجو در متن
-
اراضی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اَرْض] 'arāzi = ارض
-
ناف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nāf] ‹ناخ› nāf ۱. (زیستشناسی) سوراخ و گودی کوچک روی شکم که از بریدن بند ناف باقی میماند.۲. [مجاز] وسط و میان چیزی.〈 ناف ارض: [قدیمی، مجاز] = 〈 ناف عالم〈 ناف زمین (زنی): [قدیمی، مجاز] = 〈 ناف عالم〈 ناف عالم: [ق...