کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اربعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اربعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: اربعَة] 'arba'e چهارگانه: عناصر اربعه.
-
واژههای همآوا
-
ارباح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رِبح] [قدیمی] 'arbāh = ربح
-
جستوجو در متن
-
اربع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'arba' = اربعه
-
غلات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ غَلَّة] qallāt = غَله〈 غلات اربعه: (فقه) گندم، جو، خرما، و کشمش که زکات به آنها تعلق میگیرد.
-
کتب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ، کتاب] kotob =کتاب〈 کتب اربعه: چهار کتاب آسمانی، شامل صحف ابراهیم، تورات، انجیل، و قرآن.
-
خلفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خلفاء، جمعِ خَلیفَة] xolafā = خلیفه〈 خلفای راشدین (اربعه): چهار خلیفۀ بعد از پیامبر اسلام (ابوبکر، عُمَر، عثمان، و علی).
-
عناصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عناصِر، جمعِ عنصر] 'anāse(o)r = عنصر〈 عناصر اربعه: [قدیمی] عناصر چهارگانه؛ آب، خاک، باد، آتش؛ آخشیجان؛ چهار آخشیج.
-
قبله نما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qeblenamā وسیلهای با عقربۀ فلزی که بهوسیلۀ آن جهات اربعه تشخیص داده میشود و سمت قبله یا کعبه را هم بهوسیلۀ آن پیدا میکنند؛ قطبنما.
-
چهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čahār] ‹چار› (ریاضی) ča(ā)hār عدد اصلی بعد از سه و پیش از پنج؛۴.〈 چهاروهفت: ‹چاروهفت› [قدیمی، مجاز] چهار عنصر و هفت سیاره؛ عناصر اربعه و سیارات سبعه.
-
ارکان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رکن] 'arkān ۱. = رکن۲. اصول؛ مبانی.۳. افراد مهم؛ بزرگان.۴. [قدیمی] = 〈 ارکان اربعه〈 ارکان اربعه: [قدیمی] مجموع عناصر اربعه (آب، باد، خاک، و آتش).〈 ارکان حرب: (نظامی) [منسوخ] ستاد ارتش.〈 ارکان دولت: بزرگان و س...
-
امهات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُمّ] 'ommahāt = ام〈 امهات اربعه (سفلی): [قدیمی، مجاز] چهار عنصر (آب، باد، خاک، و آتش).〈 امهات علوی: [قدیمی، مجاز] علوم، عقول، نفوس، و ارواح.
-
قطب نما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qotbna(e,o)mā جعبهای دارای عقربۀ مغناطیسی که روی صفحۀ مدرجی حرکت میکند که عقربۀ آن همیشه به سمت شمال متوجه است و بهوسیلۀ آن جهات اربعه یا سمت قبله را پیدا میکنند؛ قبلهنما.
-
چهاریار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چاریار› [قدیمی] ča(ā)hāryār چهار گزین؛ خلفای اربعه؛ خلفای راشدین؛ چهار خلیفه. Δ ابوبکربن ابیقحافه، عمربن خطاب، عثمانبن عفان، و علیبن ابیطالب.