کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخروی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اخریٰ) [عربی: اخرویّ] 'oxravi مربوط به جهان دیگر؛ آنجهانی.
-
جستوجو در متن
-
خیرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خَیرات، جمعِ خَیرَة] xeyrāt ۱. چیزهایی که نفع و فایدۀ آن به مردم میرسد.۲. [قدیمی] کارهای نیکو.۳. [قدیمی] اجرهای اخروی.〈 خیرات کردن: (مصدر متعدی) انفاق کردن چیزی در راه خدا.
-
آن سری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به آنسر) [قدیمی] 'ānsari ۱. آنطرفی.۲. [مقابلِ اینسری] [مجاز] آخرتی؛ اخروی؛ آنجهانی: ◻︎ باشم گستاخوار با تو که لاشی کند / صد گنه اینسری یک نظر آنسری (سنائی۲: ۳۱۵).۳. [مجاز] غیبی؛ خدایی: ◻︎ برآوردن ز مغرب آفتابی / مسلّم شد ...
-
خیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خَیر، جمع: خُیور] xeyr ۱. [مقابلِ شر] خوبی؛ نیکویی.۲. احسان؛ نیکی.۳. (اسم) صلاح.۴. (اسم) اجر اخروی؛ ثواب.۵. (اسم) سود؛ فایده.۶. (صفت) خوب؛ نیک.۷. (شبه جمله، قید) [مقابلِ بلی] نَه.۸. (اسم) [قدیمی] مال.
-
عمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی، جمع: اعمال] 'amal ۱. کاری که کسی انجام میدهد.۲. طرز کار؛ کیفیت انجام یک کار.۳. (پزشکی) جراحی بر روی بدن.۴. عبادت؛ کاری دارای اجر و ثواب اخروی.۵. شغل دیوانی بهویژه جمعآوری مالیات.۶. [قدیمی] تقلب؛ نیرنگبازی.۷. (اسم) (موسی...