کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع بیت] (ادبی) 'abyāt = بیت
-
جستوجو در متن
-
کشف الابیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] kašfol'abyāt فهرستی الفبایی از ابیات موجود در یک کتاب.
-
شاه بیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] šāhbeyt بیتی که از همۀ ابیات غزل یا قصیده بهتر و فصیحتر باشد.
-
بیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] beyt ۱. [جمع: ابیات] (ادبی) دو مصراع از شعر.۲. [جمع: بُیُوت، جمعالجمع: بُیُوتات] [قدیمی] خانه.
-
غرا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: غرّاء] [مجاز] qarrā ۱. فصیح، بلیغ، و شیوا: قصیدۀ غرا، ابیات غرا.۲. [قدیمی] روشن؛ درخشان.
-
نسیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] nasib ۱. (ادبی) ابیات آغازین قصیده به ویژه ابیاتی که مشتمل بر احوالات عاشقانه است.۲. (اسم، صفت) [قدیمی] بانسب؛ شخص عالینسب.۳. [قدیمی] خویش؛ خویشاوند.
-
تصریع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) tasri' در بدیع، آوردن قافیه در مصراع اول ابیات غزل یا قصیده بعد از بیت اول، مانندِ این شعر: صبر کن ای دل که صبر، سیرت اهل صفاست / چارۀ عشق احتمال، شرط محبت وفاست ـ مالک رد و قبول، هرچه کند پادشاست / گر بزند حاکم است، ور ب...
-
قافیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قافیَة (= آخر چیزی)، جمع: قَوافی] qāfiye ۱. پشت گردن؛ پس گردن.۲. آخر چیزی.۳. (ادبی) یک مصوت یا رشتهای از چند صامت و مصوت که در آخرین کلمۀ ابیات یک قطعه شعر یا در آخرین کلمۀ مصراعهای یک بیت تکرار شود، ولی این تکرار، تکرار یک کلمه با معن...
-
صاحب قرانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به صاحبقران) [عربی] [قدیمی] sāhebqe(a)rāni ۱. صاحبقران بودن.۲. [مجاز] فرمانروایی.۳. (اسم) نام عمومی سکههایی که از زمان صفویه تا ناصرالدینشاه قاجار ضرب شده و بر روی آنها ابیاتی نقش میشده که کلمۀ «صاحبقران» یا «صاحبقرانی» ...