(اسم، صفت نسبی، منسوب به صاحبقران) [عربی] [قدیمی] ۱. صاحبقران بودن.
۲. [مجاز] فرمانروایی.
۳. (اسم) نام عمومی سکههایی که از زمان صفویه تا ناصرالدینشاه قاجار ضرب شده و بر روی آنها ابیاتی نقش میشده که کلمۀ «صاحبقران» یا «صاحبقرانی» در آن ابیات وجود داشته، مانندِ «به گیتی سکۀ صاحبقرانی / زد از توفیق حق عباس ثانی» و یا «هست سلطان بر سلاطین جهان / شاهِ شاهان نادر صاحبقران»؛ صاحبقران.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.