کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آنزیم بَری با بخار آب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
انزیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: enzyme] (زیستشناسی) 'anzim = آنزیم
-
جستوجو در متن
-
کنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kenje نوعی کباب که تکۀ های گوشت را در دیگ و با بخار آب میپزند؛ کباب کنجه.
-
آب مقطر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (شیمی) 'ābmoqattar آبی که با دستگاه تقطیر طی فرایند سردکردن بخار آب به دست میآید و خالی از املاح مواد معدنی است. Δ در طب و داروسازی به کار میرود.
-
توربین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: turbine] ماشین turbin مولد انرژی برق که پرههای آن با نیروی آب، بخار، گاز، یا باد به حرکت درمیآید.〈 توربین آبی: توربینی که غالباً در کنار آبشارها یا سدهای بزرگ قرار میدهند تا در اثر ریختن آب بر روی پرههای آن به حرکت درآید.&lan...
-
اسب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: asp] ‹اسپ› 'asb ۱. (زیستشناسی) پستانداری علفخوار، سمدار، و با یال و دُم بلند که برای سواری، بارکشی، یا مسابقه از آن استفاده میشود.۲. (ورزش) در شطرنج، مهرهای به شکل سر اسب که حرکتی بهشکل «L» دارد و تنها مهرهای است که میتواند ...
-
دم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dam ۱. نفَس.۲. (بن مضارعِ دمیدن) = دمیدن۳. هوا.۴. (زیستشناسی) هوایی که در حال تنفس از بینی و دهان به ریه داخل میشود.۵. بخار.۶. هوای خفه؛ هوای سنگین که قابل تنفس نباشد: این مستراح دم دارد.۷. آه.۸. بانگ و آواز.۹. [مجاز] لحظه؛ هنگام؛ وقت.۱۰. لب ...