عَبدُالخالِق یا خالقو نام دانش آموز هزاره ای است که نادرخان، شاه افغانستان، را ترور کرد. او و هواداران نهضت اصلاحات امانی، در اعتراض به قطع و حذف اصلاحات امانی (امان الله خان، شاه افغانستان) و شروع مجدد فشارها بر هزاره ها و نسل کشی آنها در افغانستان، نقشۀ قتل سفیر بریتانیای استعمارگر و برخی دیگر از مقامات حکومت آن زمان از جمله نادرخان شاه افغانستان را طرح کردند. آنها می خواستند امان الله خان را از تبعید دوباره به افغانستان برگردانند. از میان همۀ افراد تنها عبدالخالق هزاره بود که کارش را به انجام رساند و دیگران ناکام ماندند. عبدالخالق هزاره هنگام بازدید نادرخان از لیسۀ نجات، از قطار دوم دانش آموزانی که جلوی نادرخان صف کشیده بودند، با تپانچه یک گلوله به قلب و یک گلوله به دهان نادر خان شلیک کرد و او را به قتل رساند. ماموران حکومت وقت عبدالخالق را بعد از شکنجه های بسیار سخت جلوی توپ گذاشتند و با شلیک گلوله متلاشی کردند. خانواده، دوستان، هم کلاس ها و آموزگارانش را نیز شکنجه کردند و شماری از آنها را اعدام و شماری را به حبس ابد با اعمال شاقه محکوم کردند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
این واژه توسط کاربران به سایت اضافه شده است. این امکان وجود دارد که معنی آن دقیق نباشد. شما می توانید معنی این واژه را ویرایش و یا حذف نمایید. ویرایش
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.