(تلفظ: āzād čehr) (آزاد + چهر = اصل ، نژاد) آزاد چهره ، دارندهی نژاد و گوهر آزاد ، دارای چهرهی آزادگان ؛ نامی که صاحب مرزبان نامه به یکی از کبک هایی که در کوهسار آشیان داشتند داده است. (مگر جفتی کبک در آن کوهسار آشیان داشتند ، یکی را آزاد چهر [آزاد چهره] نام بود و دیگری را ایرا ـ برگرفته از داستان عقاب و آزاد چهر و ایرا در مرزبان نامه) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.