(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - انجام داده شده ، کرده شده . 2 - کسی یا چیزی که فعل بر آن واقع شده باشد. و آن به دو قسم است : ؛ ~ِ باواسطه (بواسطه ) یا غیرصریح یا غیرمستقیم ، آن است که معنی فعل رابه واسطة حرفی از حروف اضافه تمام کند. ؛ ~ِ بی واسطه یا صریح یا مستقیم ، آن است که معنی فعل را بی واسطة حرفی از حروف اضافه تمام کند. 3 - پسر یا مردی که لواطه دهد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.