(مُ خّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مغز، مغزسر. 2 - دو نیم کرة مغزی را گویند که قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب است و در کاسة سر و در قسمت بالا و جلو آن قرار گرفته است . 3 - اصل میانة هر چیز. ؛ ~ کسی را خوردن (کن .) با گفتگوی زیاد او را خسته کردن . ؛~ کسی سوت کشیدن (کن .) دچار شگفتی شدن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.