یک طرفی . [ ی َ / ی ِ طَ رَ ] (ص نسبی ) یک جهتی . یک سمتی . یک سویی . از یک جانب . || فیصله . حل و فصل .
- یک طرفی شدن کار ؛ به نحوی پایان یافتن و یک رویه شدن .
- یک طرفی کردن کار ؛ به نحوی پایان دادن به کاری . یک رویه کردن . (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.