یلواج . [ ی َ ل َ ] (ترکی ، اِ) از «یولاووج » ترکی به معنی پیغمبر و راهنما. و در فارسی به ضرورت به سکون لام نیز آمده است . رسول . فرستاده :
هریک عجمی ولی لغزگوی
یلواج شناس تنگری جوی .
خسرو ذوالجلالتین از ملکی و سلطنت
مستحق الخلافتین از یلواج و تنگری .