یلمع. [ ی َ م َ ] (ع ص ، اِ) برق بی باران . || سراب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(آنندراج ). کوراب . (ملخص اللغات ). || دروغگوی را هم بدان تشبیه دهند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).دروغگوی . (ناظم الاطباء) (دهار). || سنگ سپید که از آفتاب نیک تابد. (دهار). ریگ . ج ، یلامع. (یادداشت مؤلف ). || مرد راست کمان . (دهار).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.