یسر. [ ی ُ ] (ع مص ) سهل و آسان گردیدن . (ناظم الاطباء). آسان شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (دهار) (المصادر زوزنی ) (غیاث ). || اندک گردیدن . (ناظم الاطباء). اندک شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (دهار) (المصادر زوزنی ). || توانگر گردیدن . بی نیاز گشتن . یسار. (منتهی الارب ). || واجب شدن . (دهار). || قمار بازیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (دهار).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.