یرغه . [ ی ُ غ َ / غ ِ ] (ترکی ، ص ) یرغا. اسب تیز و راهوار. (ناظم الاطباء) (لغت فرس اسدی ). یرقه . راهوار و تیزرو. (آنندراج ). مفلح . علج . (منتهی الارب ).
- اسب یرغه یا خر یرغه ؛ اسب و خر رهوار و نرم رو. (یادداشت مؤلف ).
|| (اِ) نوعی از رفتار اسب و آن نرم و رهوار رفتن اسب است . (یادداشت مؤلف ). نوعی حرکت اسب و الاغ است که آرام و نرم باشد. (لغت محلی شوشتر).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.