یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) سیدمحمد یحیی رضوی اباً حسینی ، اماً ابوالعلایی ، از مردم عظیم آباد است و در علوم رسمی و شعر و تاریخ مطلع. ابیات زیراز اشعاری است که خود برای صبح گلشن فرستاده است :
اﷲ اﷲ چه نازنین شده ای
دشمن جان بلای دین شده ای
در زمان و مکان نمی گنجی
در دل من چه سان مکین شده ای .
مسجد ارزانی به شیخ شهر ای یحیی مرا
هست محراب عبادت طاق ابروی کسی .
وی در سال 1293 هَ .ق . زنده بوده است . (از فرهنگ سخنوران ).