یاسر. [ س ِ ] (ع ص ) شترکش که گوشت بهره بهره کند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ).شترکش . (ناظم الاطباء). کشنده ٔ شتر. جزار. (از اقرب الموارد). || قسمت کننده ٔ جزور قمار. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنکه جزور قمار راتصدی می کند. (از اقرب الموارد). || قمارباز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و سمی المقامر یاسراً، لانه بسبب ذلک یجزی لحم الجزوز وقال الواحدی : من یَسرَ الشی ٔ اذا وجب والیاسر الواجب بسبب القدح . (بلوغ الارب ج 2 ص 54). ج ، اَیسار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ، یَسَر. (مهذب الاسماء). ج ، یاسرون . (تاج العروس ). || آسان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). سهل . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || چپ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). طرف چپ . (ناظم الاطباء). خلاف یامن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.