گوگار. (اِ) نام جانوری است که سرگین را گلوله کند و بگرداند و غلطان غلطان به سوراخ خود برد و آن را عربان خنفساء می گویند .(برهان ). نام جانوری است که سرگین را گلوله کرده بگرداند. و آن را خبزدوک نیز گویند. (جهانگیری ). به معنی جعل است که آن را خنفساء نیز گویند. (انجمن آرا).کرمی است که سرگین را گلوله کرده گرداند. (رشیدی ). به معنی جعل است که آن را خنفسه نیز گویند. (آنندراج ). گوگال . سرگین غلطان . سرگین گردان . سرگین غلتانک . گوگردانگ . گوی گردان . گوی گردانک . سرگین گردانک . خبزدو. خبزدوک . خبزدی . خزوک . رجوع به گوگال و گوگردانک شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.