گوش دریده . [ دَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) آنکه گوش او دریده باشد. که گوش او شکافته باشد. که گوش او پاره شده باشد. || (اِ مرکب ) دف . (آنندراج ). طبلکی که کودکان بدان بازی می کنند. (ناظم الاطباء) :
راه زنی می کند گوش دریده از آنک
سیلی بسیار خورد زخم طپانچه چشید.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.