گوزده . [ دَ / دِ ] (اِ) نوعی از صمغ باشد که رنگ آن به سرخی زند و از بوته ٔ خاری حاصل شودکه آن را جهودانه میگویند، و به عربی عنزروت خوانند، و به فتح زای فارسی هم آمده است . (برهان ) (مهذب الاسماء). کنجده . (مهذب الاسماء). و آن صمغ راکلک نیز خوانند. (جهانگیری ) (انجمن آرا). || و نیز جانوری باشد شبیه به ملخ که شبها فریاد کند. (برهان ). گوزده . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) جراسک . جرواسک .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.