گورسان . (اِ مرکب ) مخفف گورستان . (فهرست ولف ) :
بر این دشت من گورسانی کنم
برومند را شورسانی کنم .
یکی گورسان کرد از آن دشت کین
که جایی ندیدند پیدا زمین .
ز گودرزیان روز جنگ و نبرد
چنان گورسانی پدیدار کرد.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گورسان . (اِ مرکب ) مخفف گورستان . (فهرست ولف ) :
بر این دشت من گورسانی کنم
برومند را شورسانی کنم .