گوبی . [ گ ُ ] (اِخ ) گُبی . قسمت مرکزی مغولستان که طولش هزار و عرضش از سیصد تا پانصدکیلومتر است . این قسمت را برای امتیاز از کویر گوبی کبیر، گوبی مغول نامند. (ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2251). گویند که در گوبی مغولی زمستان مانند زمستان سیبریا است و تابستان مانند تابستان هند گرما به 53 درجه بالای صفر میرسد... گوبی از ماسه پوشیده شده است و بنابراین حدس میزنند که وقتی اینجا دریا بوده و این دریا با اقیانوس منجمد شمالی ارتباط داشته . (ایران باستان ج 3 ص 2252). گوبی یا شامو ، دشت بزرگی است در آسیای مرکزی که یک قسمت از آن متعلق به چین و قسمت دیگر متعلق به جمهوری مغولستان است . (لاروس کوچک ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.