گنجایش . [ گ ُی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از گنجیدن . قابلیت گنجیدن . وسعت گنجیدن . ظرفیت . وسع. وسعت . و رجوع به وسع شود. || قابلیت و استعداد. (ناظم الاطباء). شایستگی . رجوع به استعداد شود. || (اِ) جای و محل گنجیدن . || سود و نفع. (ناظم الاطباء).
- گنجایش پذیر ؛ قابل گنجیدن . (ناظم الاطباء). آنچه که می تواند در چیزی بگنجد.
- گنجایش پذیر شدن ؛ محاط شدن . مشمول شدن . (ناظم الاطباء). قابل گنجیدن شدن .
- گنجایش داشتن ؛ جا داشتن . وسعت داشتن . قابل گنجیدن بودن . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.