گشاده گردیدن . [ گ ُ دَ / دِ گ َدی دَ ] (مص مرکب ) فتح شدن . مسخر گشتن :
عراق و ایران است این امیر ایران است
گشاده گردد ایران امیر ایران را.
هزار سال بزی شاد تا به هر سالی
گشاده گردد بر دست تو هزار حصار.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گشاده گردیدن . [ گ ُ دَ / دِ گ َدی دَ ] (مص مرکب ) فتح شدن . مسخر گشتن :
عراق و ایران است این امیر ایران است
گشاده گردد ایران امیر ایران را.