گزنه . [ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) کردی گزگزک ، گزگز ، اورتیکا . گیاهی است علفی ، از تیره ٔ گزنه ، که برگهای دندانه دار آن پوشیده از کرکهای یک سلولی است و در آنها مایع سوزآوری ترشح میشود، از این لحاظ در موقع لمس کردن سوزش شدیدی احساس میگردد. رجوع شود به گل گلاب ص 267. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). انجره مرقوم که نام گیاهی است که به عضو آدمی چون برسد بگزد. (رشیدی ). نباتی است که آن را انجره خوانند و تخم آن را بزرالانجره ، استسقا را نافع است . (برهان ) (آنندراج ). اقحوان . (تاج العروس ). از جمله گزنه ها گزنه ای است که برگهای دندانه دار آن پوشیده از خارهای گزنده است . گلهای آن بسیار کوچک است و تشکیل خوشه های بزرگ میدهد. گلهای نر و ماده ٔ آن جداست . گلهای نر دارای چهار کاسبرگ سبز و چهار پرچم است . گلهای ماده نیز دارای چهار کاسبرگ است که در میان آنها تخمدانی دارای یک برچه واقع شده و یک فندق میسازد. ممکن است گلهای نر و ماده بر روی یک پایه یا بر روی دو پایه باشند. انواع مهم این تیره عبارتند از: نوع گزنه یک پایه اورتیکا اورن و گزنه ٔ دو پایه ٔ اورتیکا دیوئیکا که در ساقه های خود رشته ٔ آبکشی طویل دارد و دانه های آن را انجره مینامند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 267 و 268).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.