گزمازک . [ گ َزْ زَ ] (اِ مرکب ) بار و میوه ٔ درخت گز را گویند و معرب آن جزمازج است و به عربی ثمرةالطرفا خوانند و حب الاثل همان است . (برهان ) (آنندراج ). بار درخت گز. (الفاظ الادویه ). مؤلف اختیارات بدیعی نویسد: شعر الجن است و گویند آن پرسیاوشان است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.