گزارشن . [ گ ُ رِ ](اِمص ) (از: گزار + شن ، پسوند اسم مصدر) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تعبیر خواب . (برهان ) :
چو بشنید دغدو گزارشن خواب ...
|| شرح و تفسیر چیزی گفتن . || ادا کردن سخن . || گذشتن . (برهان ). رجوع به معانی گزارش شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گزارشن . [ گ ُ رِ ](اِمص ) (از: گزار + شن ، پسوند اسم مصدر) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تعبیر خواب . (برهان ) :
چو بشنید دغدو گزارشن خواب ...