گریبانی . [ گ ِ ] (اِ مرکب ) پیراهن و کرته که به عربی سربال خوانند. (برهان ) (جهانگیری ). لباس مخصوص اهل ولایت که دامن و آستین ندارد و بر روی قبا و چیکن پوشند برای زیب . (آنندراج ) :
وز دست چو سنگ تو نمی یابد
مؤذن بمثل یکی گریبانی .
چون نکوشی که بپوشی شکم و عورت
دیگران را چه دهی خیره گریبانی .
چو بنمود در تسملو آن زره
گریبانی از اوحدی گفت زه .
بنده را خلعت دهد صاحب برای بندگی
چون گریبانی شود تو میشوی سرکش چرا.
|| پوستی را نیز گویند که بر گریبان پوستین و کردی و کاتبی دوزند. (برهان ).